یدوکینول به تنهایی در درمان آمیبیاز روده ای در ناقلین بدون علامت کیست آمیب ( دیلوکسانید ارجحیت دارد ) و همراه با مترونیدازول در درمان آمیبیاز حاد مصرف می شود. این دارو همچنین به عنوان انتخاب دوم در درمان بالانتیدیاز مصرف می شود.
فورازولیدون در درمان وبا، اسهال باکتریایی ( ناشی از ارگانیسم های حساس از جمله گونه های سالمونلا، شیگلا، استافیلوکوک، اشریشیاکلی،گونه های پروتئوس، کامپیلوباکتر و انترباکتر ) و ژیاردیاز مصرف می شود
مکانيسم اثر اثر آنتي نئوپلاستيك: مكانيسم اثر ميتوكسانترون كاملاً مشخص نشده است. يك داروي واكنشدهنده در مقابل DNA است كه اثر سلولكش بر سلولهاي پروليفراتيو و غير پروليفراتيو دارد كه مطرح كننده فقدان اختصاصي بودن براي چرخه سلولي است. اين دارو همچنين با RNA تداخل کرده و آنزيم توپوايزومراز II را مهار ميکند.
مکانيسم اثر اثر ضد نئوپلاسم: ميتومايسين اثر سيتوتوكسيك خود را از طريق مكانيسمي مشابه با داروهاي آلكيله كننده اعمال ميكند. اين دارو به يك تركيب فعال تبديل شده و با پيوند متقاطع بين رشتههاي DNA، ساخت DNA را مهار ميكند. ميتومايسين به ميزان كمتري ساخت RNA و پروتئين را نيز مهار ميكند.
فارماكوكينتيك جذب: بعد از مصرف خوراكي، به سرعت و به خوبي از دستگاه گوارش جذب ميشود. پخش: به طور گسترده در بافتهاي بدن انتشار مييابد. ميزان حلاليت لوموستين در چربي بسيار بالا است، و اين دارو و متابوليتهاي آن به ميزان زيادي از سد خوني ـ مغزي عبور ميكنند. متابوليسم: به سرعت و به ميزان زيادي در كبد متابوليزه ميشود. بعضي از متابوليتها داراي اثر سمي بر روي سلول هستند. دفع: متابوليتهاي لوموستين عمدتاً از طريق ادرار و با مقادير كمتري از طريق مدفوع و
فارماكوكينتيك پخش: به طور گسترده در تمام بافتها و مايعات بدن، از جمله تومورها، مغز استخوان، كبد و مخاط روده، انتشار مييابد. مقدار زيادي از اين دارو از سد خوني ـ مغزي عبور ميكند. متابوليسم: مقدار كمي از اين دارو در بافتها به متابويت فعال تبديل، و بيشتر دارو كبد تجزيه ميشود. دفع: متابوليتهاي فلوئورواوراسيل عمدتاً از طريق ريه و به صورت دياكسيدكربن دفع ميشود. مقدار كمي از اين دارو به صورت داروي تغيير نيافته در ادرار دفع ميشود.
فارماكوكينتيك جذب: از دستگاه گوارش به خوبي جذب ميشود. پخش: به خوبي مشخص نيست، ولي كلرآمبوسيل و متابوليتهاي آن به ميزان زياد به پروتئينهاي پلاسما و بافتها پيوند مييابند. متابوليسم: در كبد متابوليزه ميشود. متابوليت عمده آن، اسيدفنيل استيك موستارد نيز، داراي اثرات سمي براي سلول است. دفع: متابوليتهاي كلرآمبوسيل از طريق ادرار دفع ميشوند. نيمه عمر كلرآمبوسيل دو ساعت و نيمه عمر متابوليت آن (اسيدفنيل استيك) 5/2 ساعت است. اين دارو احتمالاً قابل دياليز نيست.
فارماكوكينتيك جذب: دارو به صورت وريدي تجويز ميشود. پخش: دارو در بسياري از بافتهاي اپيتليال نرمال مثل پوست و فوليكولهاي مو و بافتهاي سرطاني توزيع مييابد. به نظر ميرسد توزيع غير وابسته به دوز بوده و در حدود L/m2 3-2 باشد. متابوليسم: اطلاعاتي موجود نميباشد. دفع: نيمه عمر دارو حدود 114 ساعت است.
فارماكوكينتيك جذب: از دستگاه گوارش جذب نميشود. پخش: به سرعت از پلاسما خارج ميشود. بعد از تجويز وريدي، كارموستين و متابوليتهاي آن به سرعت در داخل مايع مغزي ـ نخاعي (CSF) انتشار يافته و غلظتي بيش از 50% غلظت سرمي دارو در CSF ايجاد ميكنند. همچنين، در شير مادر ترشح ميشود. اين دارو اتصال پروتئيني بالايي دارد. متابوليسم: به مقدار زياد در كبد متابوليزه و به متابوليتهاي فعال تبديل ميشود. دفع: حدود 70-60 درصد كارموستين و متابوليتهاي آن طي 96 ساعت از راه ادرار دفع ميشوند؛ حدود 10-6 درصد بقيه، به صورت دياكسيدكربن از راه ششها دفع ميشود. گردش رودهاي ـ كبدي و ذخيره شدن دارو در بافت چربي ممكن است موجب بروز مسموميت ديررس خوني شود.
متابوليسم دارو كبدي است و نيمه عمر نهايي آن حدود 35 دقيقه براي دارو و 40 ساعت براي متابوليت هاي آن است .دفع دارو عمدتا كليوي و همچنين از دستگاه تنفس است.